در من بدم راه دوست داشتنت را، تا من بدانم چگونه تو را بینقص عاشق شوم
در من بِدَم
شعری بسیار زیبا از:
پاراماهانسا یوگاناندا،
«Songs of the Soul»
در من بدم راه دوست داشتنت را،
تا من بدانم چگونه تو را بینقص عاشق شوم.
شراب خِرَد را در پیمانهام ریز
تا از تو سرمست گردم.
در گوش من، زمزمهی سکوت را بخوان،
راه همیشهی بودن با خود را.
با حواس سرگردان من حرف بزن
و آنها را به پناهگاه درون هدایت کن.
ذهن غارتگر مرا صدا زن و به آن راه
بازگشت به وطن خود را نشان ده.
با چشمان سکوت خود، فقط به من نگاه کن،
آنگاه من میدانم کجا تو را پیدا کنم.
تو شاید در پشت اقیانوسها پنهان شوی،
تو شاید در پشت پردهی توهم پنهان شوی،
تو شاید در پشت خود زندگی پنهان شوی،
تو شاید در پشت دوگانگیها پنهان شوی،
تو شاید در پشت چیستان الهیات پنهان شوی،
یا شاید در پشت دعاهای پاسخ نیافته پنهان شوی،
اما، اما هرگز نمیتوانی در پشت عشق من پنهان بمانی،
چرا که در آیینهی عشق من تو همانا
آشکاری.
شعری بسیار زیبا از:
پاراماهانسا یوگاناندا،
«Songs of the Soul»
در من بدم راه دوست داشتنت را،
تا من بدانم چگونه تو را بینقص عاشق شوم.
شراب خِرَد را در پیمانهام ریز
تا از تو سرمست گردم.
در گوش من، زمزمهی سکوت را بخوان،
راه همیشهی بودن با خود را.
با حواس سرگردان من حرف بزن
و آنها را به پناهگاه درون هدایت کن.
ذهن غارتگر مرا صدا زن و به آن راه
بازگشت به وطن خود را نشان ده.
با چشمان سکوت خود، فقط به من نگاه کن،
آنگاه من میدانم کجا تو را پیدا کنم.
تو شاید در پشت اقیانوسها پنهان شوی،
تو شاید در پشت پردهی توهم پنهان شوی،
تو شاید در پشت خود زندگی پنهان شوی،
تو شاید در پشت دوگانگیها پنهان شوی،
تو شاید در پشت چیستان الهیات پنهان شوی،
یا شاید در پشت دعاهای پاسخ نیافته پنهان شوی،
اما، اما هرگز نمیتوانی در پشت عشق من پنهان بمانی،
چرا که در آیینهی عشق من تو همانا
آشکاری.
دیدگاهتان را بنویسید